خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
شکوفه نبود، گل نبود، بهار نبود، من نبودم. تو آمدي، همه جا شکوفه باران شد. بلبلان در گلزارها نغمهي شادي و اميد سردادند. گلها به بهار لبخند زدند. من و ما به دنيا سلام گفتيم و به عشق تو بهاري شديم. همه مشتاق ديدنت بوديم. اما لياقت نداشتيم انگار! چه آن که تو چند صباحي خوش درخشيدي، آنگاه از ديدهها پر کشيدي و از ما پنهان شدي! اگر چه هماره با ما بودي و هستي.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني http://javadnaeemi.blogfa.com آمده است: ما اما پرده بر حقيقت کشيديم و ابرها را به ساحت روي خورشيد راه داديم. حال پشيمانيم و براي يک لحظه ديدارت، پرپر ميزنيم! ولي افسوس که هنوز ديده از خواب غفلت بازنگشودهايم و خود را کاملاً آمادهي پذيراييات نکردهايم. افسوس که لياقت ديدارت را باز نيافتهايم. تو را پيوسته به نام ميخوانيم، اما به دل دعوت نميکنيم! جان خويشتن را در برابر آفتاب قرار نميدهيم، حال آن که همواره ميگوييم: اي نور! ما را درياب!
اينک اي خورشيد! اي بهار گل و روشنايي و خوش بختي و شادکامي! ما را به فرهيختگي و دانايي و کمال رهنمون باش. قانون اساسي عاشقي را به ما بياموز. مهرورزانه دست ما را بگير و برفراز ببر. نگاه آفتابيات را از سر ما کوتاه مکن و اجازه نده ويروس تباهي و گناه و پليدي، بيش از پيش به ما حملهور شود. دستان سبز و شفا بخشت را بر سر روح و کردار و گفتار ما بکش و جان را جلا بده!
باشد که پرواز کبوترانهمان بر سر بام و کوي تو پايدار شود و همچنان دانههاي مهر تو را برچينيم و بر مهرت استوار بمانيم و با عمل به معنويات تو، راه يابيم و پيروزمند شويم و هماره بخت خوش و شادماني، يار ما باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر