۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

*شكست به ظاهر ناخوشايند است* از نظافتچي يك شركت تا بزرگترين خرده‌فروش مواد غذايي....


*شكست به ظاهر ناخوشايند است*
از نظافتچي يك شركت تا بزرگترين خرده‌فروش مواد غذايي....

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها



گاهي يك شكست به ظاهر ناخوشايند به پيشرفت بيشتر ما در آينده منجر مي‌شود.

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني http://www.rejalisuccess.blogfa.com آمده است: روزي مرد بيکاري در جستجوي کار به عنوان نظافتچي به شرکت مايکروسافت رفت. مدير منابع انساني با او مصاحبه کرد و سپس براي گرفتن تست او را به شستن زمين گمارد. پس از اتمام کار مدير او را استخدام کرد و به او گفت: تو استخدام شدي. آدرس پست الکترونيکي‌ات را به من بده تا فرم تقاضانامه و همين طور تاريخ شروع به کار را برايت بفرستم. مرد جواب داد:" اما من کامپيوتر و پست اکترونيکي ندارم".

مدير منابع انساني پاسخ داد: "در اين صورت متاسفم. در دنياي امروز چنان چه پست الکترونيکي نداشته باشي به اين معني است که اصلا وجود نداري و کسي که وجود ندارد چطور مي‌تواند شغلي داشته باشد".

مرد مايوس و نااميد از آنجا خارج شد. نمي‌دانست با تنها دارايي ته جيبش که فقط ‌١٠ دلار بود چه کند. با خود فکري کرد و تصميم گرفت به سوپرمارکت رفته و به اندازه ‌١٠ دلار گوجه فرنگي بخرد. سپس خانه به خانه، گوجه‌فرنگي‌ها را در کمتر از دو ساعت فروخت و موفق شد دارايي‌اش را دو برابر کند.

آن روز سه بار اين کار را انجام داد و با شصت دلار به خانه بازگشت. در نتيجه مرد متوجه شد که به اين طريق نيز مي‌تواند امرار معاش کند.از آن پس صبح‌ها زودتر از منزل بيرون مي‌رفت و شب‌ها ديرتر بازمي‌گشت. به اين ترتيب، سرمايه‌اش هر روز دو يا سه برابر مي‌شد.

سال‌ها گذشت. آن مرد به يکي از بزرگترين خرده فروش‌هاي مواد غذايي در آمريکا تبديل شد. بنابراين تصميم گرفت براي آينده خود و خانواده‌اش برنامه‌ريزي کند و فکر کرد بهتر است از يک بيمه عمر استفاده کند. به اين خاطر به يکي از دفاتر بيمه تلفن کرد و يکي از طرح‌هاي آن را انتخاب کرد. پس از پايان مکالمه بيمه‌گر آدرس پست الکترونيکي او را جويا شد. مرد در پاسخ گفت: "من پست الکترونيکي ندارم".

بيمه‌گر با کنجکاوي تمام گفت: "خداي من! شما پست الکترونيکي نداريد و با اين وجود موفق شده‌ايد چنين امپراتوري را بنا نهيد."

آيا مي‌توانيد تصور کنيد اگر يک آدرس الکترونيکي داشتيد چه کارهايي مي‌توانستيد بکنيد؟ مرد اندکي تامل کرد و سپس جواب داد: "بله، احتمالا الان نظافتچي شرکت مايکروسافت بودم."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر